زمزمه آرام دل

اجتماعی ادبی انتقادی طنز

زمزمه آرام دل

اجتماعی ادبی انتقادی طنز

اگر می دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می بینم

 

« اگر می دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می بینم ، به تو می گفتم«دوستت دارم» و نمی پنداشتم تو خود این را می دانی. همیشه فردائی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت ها به ما بدهد. کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آنها علاقه و نیاز داری. مراقبشان باش. به خودت این فرصت را بده تا بگوئی: «مرا ببخش»، «متاسفم»،  «خواهش می کنم»،  «ممنونم» و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن. هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری. خودت را مجبور به بیان آنها کن. به دوستان و همه ی آنهائی که دوستشان داری بگو چقدر برایت ارزش دارند. اگر نگوئی فردایت مثل امروز خواهد بود و روزی بااهمیت نخواهی داشت. 

... همراه با عشق » 

گابریل گارسیا مارکز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد