زمزمه آرام دل

اجتماعی ادبی انتقادی طنز

زمزمه آرام دل

اجتماعی ادبی انتقادی طنز

چند سوال از خانمها

به  آقایونی که عاشق بچه هاشون باشند یه کمی هم بی پول باشند؛ زنشون هم کمی تا قسمتی پولکی باشد چی می شه گفت؟

کار خانمی را که در اوج بی پولی شوهرش یک کاره ۲۵ میلیون مهریه خودشو میذاره اجرا ؛ باید چطور تفسیر کرد؟

با خانمی در دادگاه که میشینه و تمام کارهایش را به حساب اعمال شوهرش میذاره جه باید کرد؟

البته در این که ما آقایون همیشه مقصریم شکی نیست. در طول تاریخ بقدری آبرو ریزی کرده ایم که حالا اگر شوهری از زنش کتک بخوره می گن :بدبخت چقدر بی عرضه هست که از زنش هم کتک میخوره

مثلا قکر کن دوست جونجونی و مورد حسادت همسرت مهریه ۱۲۵ میلیونی خودشو از شوهرش گرفته و با این پول یه ماشین و دو تا آپارتمان گرفته و در حالی که از شوهرش نفقه هم می گیرد ؛ پز اون را به دوستاش میده . جالا فکر کن دو تا از دوستاش به این صرافت بیفتند که مگه چی ما از اون کمتره؟ 

خانوما لطفا یک جواب واقعی و به دور از احساسات دهند

نیکی که از حد بگذرد ابله خیال بد کند

یکی از معروف ترین هکرهای دنیا را به دوری از کامپیوتر محکوم کردند ! الی الابد . به من هم دستور رسید که حق کار با کامپیوتر را ندارم . در محل کارم نباید به آن نزدیک شوم . خانه کسی که کامپیوتر دارد نروم.کامپیوتر من هم مصادره شد و تبدیل شد به مخزن آهنگ و فیلم و بازی. البته بگویم که من اصلا نمیدانم هک کردن یعنی چی.

می گویند: نیکی که از حد بگذرد  ابله خیال بد کند. حالا شده حکایت من و عیال که بعد از کلی تفحص؛ مشاوره با دوستان متخصصش و صد البته والدین دلسوزش به این نتیجه رسیدند که:کامپیوتر چیز بدی است

بیچاره عیال ؛ آرزو داشت شوهرش صبحها برود اداره و ساعت چهار ناهار خورده بیاید خانه و عیال را سوار ماشینش کند و مثلاْ امروز برود سپهسالار یا مهران که ببیند مد کفش عوض شده یا نه و اگر عوض شده یک جفت بخرد تا از کسی عقب نماند بعد برود یک ساندویچی که در حال معروف شدن هست ؛ ساندویچ جدیدی بخورد و ................

یک وقت فکر نکنین وقت رفتن به خونه است ؛ باید رفت جایی ؛ اگر چیزی خریده باشد باید نمایش دهد که بسته به نوع جنس فرق می کند

خواهر شوهر؛ زن داداش؛ دختر عمه؛ دختر دایی و امثالهم

آخر شب شوهر مادر مرده که از ساعت شش بیدار بوده میره خونه تا اگر کمی شانس بیاره یه چند ساعت بخوابه

این داستان هفته ای پنج بار تکرار می شود . پنج شنبه و جمعه یا سفر در پیش است یا در خدمت عیال باشی و به مامان مهربانش کمک کنی.

خدا منو اینجوری خلق نکرد و اشتباهی قسمت همدیگر شدیم .

حالا فهمیدین چرا نباید به کامپیوتر نزدیک بشم؟